دست نوشته ( شماره 16) شهید هادی کلانتری. موضوع : گفتگوی شهید با دفتر خاطراتش

ساخت وبلاگ

...  ای دفتر  تو چه دلسنگی. تو چه خون خواری . تو چه قدر می توانی این دردها را تحمل کنی . و بر قلب سنگی ات نقش سازی.

و روزگار چه طراح دلسنگی است که چنین نقشهای دلخراش و طاقت فرسایی را طرح میکند . و روزگار چه دل سنگ است .

و تو ای دفتر عمرم . ای دفتر خاطراتم . تو هم دلسنگی که میتوانی این همه درد و رنج را در قلب سفیدت جای دهی.

و قلب سفیدت را سیاه کنی .

روزگار شاهد از تخم بیرون امدن جوجه ایست . که جیک جیک کنان بالهای خود را می گشاید و پرواز میکند . جفتش را انتخاب میکند و سرانجام در دام صیادی ظالم عمرش را در رنج و نکبت و خواری و رنج به پایان می رساند.

و روزگار باز شاهد تولد نوزادی پاک و معصوم و بیگناه است . که چشمان خود را می گشاید و در همین روزگار نکبت و نکبتبار  بزرگ میشود .

با رنجها انس میگیرد و با غم ها و آرزوها  زندگی را سپری می سازد و رسالت خود را انجام میدهد .

رسالتی بس سنگین .

مسئولیت شیعه بودن را .

و مسئولیت خود سازی و  انسان سازی را به پایان می رساند .

رسالت تعلیم که پایان یافت...  باید رسالت تعلم را به انجام برساند..  و در این راه  ثابت قدم باشد .

و ندای آزادی و استقلال را سر دهد . و در این راه ثابت قدم باشد .

..و باید همچون سرور شهیدان باشد . و راه آنان را بپیماید.

آری . ای دفتر . قلب تو هر چند سفید است ولی نوشته هایت سیاه است .

و من قلبم شاید سیاه شده است ولی ذاتم سفید است  . و نمیتوانم شاهد این همه زور گویی ها و این همه ناملایمات باشم .

 

(  هادی کلانتری . متولد:  1339 تهران شهادت :  هفتم / آبان / 1360 در جبهه فیاضیه آبادان )

نشانی وبلاگ: http://shahidhadikalantari.blogfa.com

 

 

 

 

شهید هادی کلانتری...
ما را در سایت شهید هادی کلانتری دنبال می کنید

برچسب : دست,نوشته,شماره,شهید,هادی,کلانتری,موضوع,گفتگوی,شهید,دفتر,خاطراتش, نویسنده : 5shahidhadikalantarib بازدید : 203 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:47